فیلمسینما

10 تا از غم‌انگیزترین خداحافظی‌های تاریخ سینما

از خداحافظی کارکتر E.T. با الیوت، تا خداحافظی اندی با اسباب‌بازی‌هایش و ترومن با مخاطبان‌اش، تاریخ فیلم پر از خداحافظی‌های دلخراشی است که نمی‌توانیم آن‌ها را نادیده بگیریم. این شما و این هم خداحافظی‌های تاریخ سینما.

در صحنه‌های آغازین فیلم با شخصیت اصلی فیلم آشنا می‌شویم؛ چندی نمی‌گذرد که شخصیت مکمل فیلم را می‌بینیم و یک ساعت و اندی الی دو ساعت را با این اشخاص هم‌ذات‌پنداری می‌کنیم حتی دور از حقیقت نیست اگر بگوییم به‌لطف نویسنده پا جای این افراد می‌گذاریم و با آن‌ها زندگی می‌کنیم. با گوشی‌ پلازامگ همراه باشید.

خداحافظی‌های تاریخ سینما

همه‌چیز خوب است تا زمانی که در دقایق پایانی فیلم، دو دوست صمیمی، لیلا و مجنونِ فیلم، دو برادرِ دوست‌داشتنی یا فرزند و والده‌ی فیلم باید به‌لطفِ نه‌چندان خوشایند سرنوشت خداحافظی کنند؛ خداحافظی که با تمام وجودمان غمِ لحظه‌اش را لمس می‌کنیم و احتمالا چند ثانیه‌ای از این خداحافظی را هم با چشم‌های اشک‌آلودمان تار می‌بینیم.

تاریخ سینما پر از لحظات غم‌انگیز است که شاید به جرعت از لحظات خداحافظی شخصیت‌های اصلی به‌عنوان غم‌انگیزترینشان یاد کنیم. در این مطلب غم‌انگیزترین خداحافظی‌های تاریخ سینما را معرفی می‌کنیم؛ لحظاتی که اگر به گریه ننداخته باشندمان، حتما موجب بغض کردنمان شدند.

در این مطلب قصد داریم به ۱۰ تا از خداحافظی های تلخ دنیای سینما اشاره کنیم که نه‌تنها برای کارکترها غم‌انگیز است، بلکه بار اندوه وداع را به دوش مخاطب نیز می‌سپارد. قبل از هر چیزی باید عنوان کنیم که این مطلب حاوی اسپویل‌های اندکی است؛ در نتیجه اگر فیلمی را در این لیست ندیده‌اید، پیشنهاد می‌کنیم که این مطلب را نخوانید یا به‌سادگی از متنِ مرتبط با آن فیلم، گذر کنید. این شما و این هم این هم یکی از تلخ‌ترین خداحافظی‌های تاریخ سینما.

خداحافظی باب با شارلوت در فیلم Lost in Translation

فیلم «Lost in Translation» اثر سوفیا کاپولا، داستانی دلچسب و دوستانه به‌تصویر می‌کشد که میان یک ستاره سینمای کهنه‌کار و از یاد رفته و یک همسر جوان سرگردان، در شهر توکیو به‌وقوع می‌پیوندد. در سکانسی از این فیلم،‌باب از نحوه خداحافظی‌اش بسیار ناراضی است.

به همین خاطر، از تاکسی‌ای که به سمت فرودگاه می‌رود، پیاده می‌شود و در خیابانی شلوغ، شارلوت را می‌بیند، او را در آغوش می‌گیرد و چیزی را در گوش‌اش زمزمه می‌کند که مخاطب قادر به فهم آن نیست.

ابهامِ آخرین خداحافظی باب با شارلوت، این‌که ما نمی‌دانیم چه می‌گوید اما می‌دانیم که این نحوه از خداحافظی کامل است، در نهایت باعث می‌شود تا پایانی زیبا را از این فیلم دریافت کنیم. این هم یکی از تلخ‌ترین خداحافظی‌های تاریخ سینما است.

خداحافظی ریک با ایلسا در فیلم Casablanca

نمی‌توانی لیستی از خداحافظی های تلخ دنیای سینما تهیه کنی و از فیلم کازابلانکا غافل شوی؛ داستانی عاشقانه در دوران جنگ که از سوی مایکل کورتیز و با همان کیفیت استانداردِ هالیوود به‌روی پرده‌های سینما رفت. هیچ‌کس کازابلانکا را به عنوان پروژه‌ای موفق نمی‌دید و بازیگران آن نیز صرفِ یک قرارداد پرسود با استودیو سازنده، به حضور در این فیلم رضایت دادند.

با این حال، کازابلانکا به‌گونه‌ای ساخته شد که از آن زمان تا به امروز به عنوان یکی از بهترین فیلم‌های تاریخ سینما شناخته می‌شود. این هم یکی از تلخ‌ترین خداحافظی‌های تاریخ سینما است.

حال چرا می‌گویم این فیلم یکی از بهترین خداحافظی های تلخ دنیای سینما را دارد؟ ایلسا پس از برقراری ارتباط مجدد با ریک در طول فیلم، باید بین ماجراجویی با معشوق جدیدش و ماندن پیش ریک، یکی را انتخاب کند و در نهایت نیز، تصمیم می‌گیرد تا ریک را ترک کند. ریک نیز در ادامه، یکی از معروف‌ترین نقل‌قول‌های این فیلم را بیان می‌کند: “ما همیشه پاریس را خواهیم داشت.”

این جمله اشاره به شروع داستان عاشقانه ریک و ایلسا در جریان جنگ جهانی دوم و در فرانسه است؛ او می‌داند که نمی‌تواند رابطه‌اش را با ایلسا را نجات دهد و با گفتن این جمله، به بیان این موضوع می‌پردازند که حداقل، خاطراتِ و احساسات خوب‌شان در پاریس برای همیشه در ذهن، ماندگار می‌شود و به‌یاد می‌ماند.

خداحافظی اسپاک با کرک در فیلم Star Trek ||: The Wrath of Khan

کاپیتان جیمز تی کرک و افسر علمی مورد اعتمادش، اسپاک، یکی از نمادین‌ترین دوستی‌ها را در فرهنگ پاپ به خود اختصاص داده‌اند. در قسمت دوم مجموعه «پیشتازان فضا» با عنوان «Star Trek ||: The Wrath of Khan»، پس از شکست آنتاگونیست دداستان و نجات اینترپرایز، اسپاک در اثر مسمومیتِ حاصل از تشعشعات، جان خود را از دست می‌دهد، آن هم در حالی که کرک با درماندگی از طرف دیگر شیشه، نظاره‌گر او است.

دستیارِ وفادار کرک در نهایت، مهر تأییدی بر رفتنش می‌زند، خداحافظی‌ای صمیمانه به کرک می‌کند و می‌گوید: “من همیشه دوست شما بوده‌ام و خواهم بود…. زنده و موفق باشید.” این هم یکی از تلخ‌ترین خداحافظی‌های تاریخ سینما است.

خداحافظی غمگین سینما
خداحافظی‌های تاریخ سینما

خداحافظی ترومن با تماشاگرانش در The Truman Show

شاید بر این باور باشید که خداحافظی های تلخ دنیای سینما میان دو نفر اتفاق می‌افتند، اما The Truman Show به‌خوبی نشان داد که گاهی اوقات یک خداحافظی دلخراش می‌تواند فراتر از روابطی صمیمانه باشد؛ مثلاً میان یک نفر و یک میلیارد غریبه.

هنگامی که ترومن متوجه می‌شود که ستاره‌ای در یک رئالیتی‌ شو است، تصمیم می‌گیرد تا راهی خروج بیابد، دل را نه به دریا، بلکه به اقیانوس بزند و از زندگی‌ای که در آن، مدام تحت نظارت بوده دست بکشد. این هم یکی از تلخ‌ترین خداحافظی‌های تاریخ سینما است.

ترومن به دیوار برخورد می‌کند و پلکانی را می‌بیند که به سمت در خروجی متنهی می‌شود. در ادامه و قبل از این‌که بخواهد دنیای مصنوعی را ترک کند و به کشف دنیای واقعی بپردازد، آخرین خداحافظی خود را با مخاطبان‌اش در سرتاسر جهان می‌کند و می‌گوید: “در صورتی که شما را ندیدم… ظهر بخیر، عصر بخیر و شب بخیر!”

خداحافظی شِین با جویی در فیلم Shane

در فیلم وسترن‌کلاسیک جورج استیونز، اسلحه‌باز سابق و نام‌داری به نام شِین، در یک مزرعه و از طرف یک خانواده، شغلی می‌یابد. رفته‌رفته و با عمیق‌تر شدن داستان، شین با پسر جوان این خانواده، جوی، رابطه‌ای بسیار دوست‌داشتنی ایجاد می‌کند، رابطه‌ای ایده‌آل که هر پدر و پسری آرزوی داشتن‌اش دارد.

در این بین، شین از این خانواده دربرابر یک زمین‌دار بی‌رحم نیز محافظت می‌کند و پس از شکست‌ دادن مالکان زمین در سکانس‌هایی هیجان‌انگیز، وی تصمیم می‌گیرد که باید مزرعه را ترک کند. این هم یکی از تلخ‌ترین خداحافظی‌های تاریخ سینما است.

جوی ناامیدانه می‌خواهد شین بماند اما شین می‌گوید: “زندگی‌ای با قتل وجود نداره.” او نمی‌توانست از گذشته خشونت‌آمیزش فرار کند و زندگی آرامی داشته باشد. به همین خاطر هم اسبش را آماده کرد، سوارش شد و به سمت بیابان حرکت کرد؛ در همان حال، جوی از پشت سر داد می‌زد: “شین،‌ برگرد! برگرد، شین!”

خداحافظی ماد از هارولد در فیلم Harold and Maude

اثر کمدی عاشقانه هال اشبی، Harold and Maude، داستان یک پسر ۱۹ ساله‌ای است که وسواس عجیبی نسبت‌به مرگ دارد و عاشق زنی ۷۹ ساله می‌شود که به زندگی عشق می‌ورزد. هارولد برای این‌که ماد را متقاعد کند تا به قولش که در ۸۰ سالگی می‌میرد، عمل نکند، جشن تولد رویایی ماد را برایش برگزار می‌کند.

اما در اواسط مهمانی، در یک لحظه بسیار عاشقانه، ماد به هارولد می‌گوید: “نمی‌تونستم خداحافظی‌ا دوست‌داشتنی‌تری رو تصور کنم”. این هم یکی از تلخ‌ترین خداحافظی‌های تاریخ سینما است.

هارولد با شنیدن کلمه «خداحافظی» کمی گیج می‌شود و ماد در ادامه توضیح می‌دهد: “من یک ساعت پیش قرص‌ها را خورده‌ام. تا نیمه‌شب می‌روم.” ماد خوشحال است اما هارولد وحشت می‌کند و درست همان لحظه‌ای که می‌گوید «چی؟!»، هال اشبی تصمیم می‌گیرد تا یک کات زیبا میان سکانس‌ها دهد و آمبولانسی را برای مخاطبان به نمایش بگذارد که با سرعتی بسیار در حال حرکت است و این، بی‌شک یکی از بهترین خداحافظی های تلخ دنیای سینما است.

خداحافظی ای‌تی با الیوت در فیلم E.T. The Extra-Terrestrial

برعکس تمامی فیلم‌های علمی‌تخیلی که بیگانگان را موجودات شیطانی‌ای می‌بینند که می‌خواهند به زمین حمله کنند و انسان را به بردگی بگیرند، بلاک‌باستر دلگرم‌کننده استیون اسپیلبرگ تحت عنوان E.T. Extra-Terrestrial حول یک موجود فرازمینی بسیار شیرین، مهربان و دوستانه می‌چرخد که فقط می‌خواهد به خانه خود بازگردد. این هم یکی از تلخ‌ترین خداحافظی‌های تاریخ سینما است.

قبل از این‌که ای‌تی با افرادش سوار به کشتی شود و به زادگاهش بازگردد، وی با الیوت، گرتی و مایکل خداحافظی می‌کند و با لمس پیشنای الیوت، به او می‌گوید: “من همین‌جا خواهم بود.” و همین یک دیالوگ است که می‌تواند ای‌تی را در زمره خداحافظی های تلخ دنیای سینما قرار دهد.

فیلم Harold and Maude
خداحافظی‌های تاریخ سینما

خداحافظی جسی و سلین در فیلم Before Sunrise

در آغازِ اثر سینمایی عاشقانه و درام Before Sunrise به کارگردانی ریچارد لینکلیتر، جسی و سلین در سفری با قطار به اروپا، با یک‌دیگر آشنا می‌شوند و تصمیم می‌گیرند تا قبل از بازگشت به خانه‌های خود، یک روز را با هم در وین بگذرانند. با این حال، با رسیدن به صحنه‌های پایانی، جسی و سلین دو عاشقی هستند که نمی‌خواهند داستان‌شان به همین‌جا ختم شود. این هم یکی از تلخ‌ترین خداحافظی‌های تاریخ سینما است.

در تمام طول فیلم،‌ آن‌ها اصرار داشته‌اند که فقط یک روز را با یک‌دیگر بگذارنند اما زمانی که در ایستگاه قطار، روبه‌روی هم می‌ایستند، طاقت جدایی را ندارند و نمی‌خواهند این لحظات سپری‌شده، تنها یک بار به وقوع بپیوندد. با وجود این‌که جدایی جسی و سلین، یکی از خداحافظی های تلخ دنیای سینما محسوب می‌شود،‌ اما برنامه‌ریزی آن‌ها برای دیدن یک‌دیگر ظرف شش ماه آینده، دلگرمی خوبی را به مخاطبان و بینندگان این فیلم منتقل می‌کند.

خداحافظی چیف با مک‌مورفی در فیلم One Flew Over The Cuckoo’s Nest

خداحافظی های تلخ دنیای سینما همواره تجربه‌ای از غم و اندوه را به مخاطبان القاء کرده است؛ اما اگر به شما بگوییم که یک خداحافظی می‌تواند اندوه را در کنار درد و خشم در اختیار شما قرار دهد، چه می‌گویید؟ در سکانس‌های پایانی درام روان‌شناختی میلوش فورمن با عنوان One Flew Over the Cuckoo’s Nest، چیف با خوشحالی متوجه می‌شود که مک‌مورفی به قول خود عمل کرده و نمی‌خواهد بدون او فرار کند.

در ادامه نیز چیف زخم‌های عمل لوبوتومی (عملی که برای درمان اختلالات روانی در قرن بیستم انجام می‌شد و امروزه منسوخ شده است.) را روی پیشانی مک‌مورفی می‌بیند. چیف با چشمانی اشک‌آلود مک‌مورفی را در آغوش گرفته و به او می‌گوید: “تو با من می‌آیی.”

چیف کنسول آب‌درمانی را از پنجره به بیرون پرتاب می‌کند و به‌شکلی ناگهانی، دوستش را با بالش خفه می‌کند؛ یک خداحافظی بسیار شیرین که در عین حال، تلخی خاص خودش را در اختیار مخاطبان قرار می‌دهد. شورش الهام‌بخش مک‌مورفی علیه رژیم سرکوبگر بیمارستان با بی‌ثمری همراه شد اما چیف توانست با پیروزی از آن‌جا فرار کند. این هم یکی از تلخ‌ترین خداحافظی‌های تاریخ سینما است.

خداحافظی اندی با اسباب‌بازی‌هایش در انیمیشن Toy Story 3

همه، به‌معنای واقعی کلمه همه، می‌دانند که قسمت سوم مجموعه «داستان اسباب‌بازی» یکی از برترین خداحافظی های تلخ دنیای سینما را در بطن خود دارد. نمی‌توان نام از خداحافظی‌های تاریخ سینما آورد و یاد لحظه آخری که اندی با اسباب‌بازی‌هایش خداحافظی کرد، نیفتاد.

خداحافظی وودی با شخصیت باز در پایان قسمت چهارم «داستان اسباب‌بازی‌ها» نیز به‌خودی خود نوستالژی‌های خاطره‌انگیز ما را قلقلک می‌داد و اندوه را برای ما به‌ارمغان می‌آورد اما این فرنچایز پیش از این قسمت نیز، پایانی را تحویل ما داده بود که نظیر آن را در هیچ انیمیشن دیگری نمی‌توان یافت کرد. زمانی که اندی می‌خواهد به کالج برود، به رود و وودی نگاه می‌کند و می‌گوید: “خیلی وقته، شریک.”

همین یک جمله کاری می‌کند که چشمانی اشک‌آلود داشته باشیم. قوس احساسی این انیمیشن، زمانی به سعادت می‌رسد که وودی گذشته را رها کرده و تشخیص می‌دهد که دوران او با اندی به پایان رسیده است. این هم یکی از تلخ‌ترین خداحافظی‌های تاریخ سینما است.

در پایان، خداحافظی های تلخ دنیای سینما را شاید نتوانیم در یک لیست خلاصه کنیم؛ نمی‌توان از خداحافظی لئون با ماتیلدا چشم‌پوشی کرد یا نشدنی است که خداحافظی فارست گامپ با جنی را از یاد برد. با این حال، تلاش ما در نگارش این لیست، این بوده که خاطره‌انگیزترین و غم‌انگیزترین‌ها را در این لیست قرار دهیم.

سینما هنری برای نمایش زندگی است و همه ما می‌دانیم که زندگی، می‌تواند خداحافظی‌های تلخی برای ما به همراه داشته باشد؛ اما باید بتوانیم با آن کنار بیاییم و بدانیم که هرآن‌چه است، زندگی است.

نظر شما با این لیست چیست؟ چندی دیگر از خداحافظی‌های تاریخ سینما را می‌توانید لیست کنید؟ آیا به عنوان خداحافظی‌های تاریخ سینما، گزینه‌های خوبی انتخاب شده است؟

منبع

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

محدودیت زمانی مجاز به پایان رسید. لطفا کد امنیتی را دوباره تکمیل کنید.

دکمه بازگشت به بالا